روز اول رو همونطور که گفتم خواب موندیم و دیر رسیدیم روز دوم که همون اول مهر بود مسیر جاده ساحلی یعنی نزدیک مدرسه از اونجا که تجمع مدارس شهید ابراهیمی و شایستگان و نوید صالحین هست واقعا شلوغ بود و به سختی جای پارک گیر آوردیم و بازم یکم دیر رسیدیم البته اکثرا این وضع رو داشتن ظهر که میخواستم برم دنبال زهرا محمد مهدی با بابا اسماعیل رفته بود بیرون و توی راه برگشت بودن و بابا اسماعیل گفت که محمد گفته منو ببر پیشه مامانم پس منتظر بمون تا برسیم اینقدر دیر رسیدن (به دلیل ترافیک ناشی از بازگشایی مدارس) وبه دلیل ترافیک یاد شده و زمان کمی که مونده بود تصمیم گرفتم با آژانس برم که درگیر جای پارک و. . . نشم ولی وحشتناک بود و قطعا به موقع نمیرسیدم...