زندگی مامان تولدت مبارک
چه لطیف است حس آغازی دوباره
و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس...
و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!
و چه اندازه شیرین است امروز...
روز میلاد...
روز تو!
روزی که تو آغاز شدی!
روزی که تو آغاز شدی ومن آغازی نو در پیش گرفتم
عزیز دلم چه زود این روزها و شبها میگذرن ودختر کوچولوی من داره بزرگ و بزرگ تر میشه قد میکشه با سواد میشه خانم میشه چه زود هفت سال گذشت و من دیگه خودم نیستم و تو هم تکه ای از وجودم شدی
با هم بزرگ شدیم و به هم عشق ورزیدیم عاشقانه دوستت دارم و هیچی مثل تو و در آغوش کشیدنت به من آرامش نمیده تو که برای مامان اولین بودی و تا آخر عمر از دلم نخواهی رفت و دیگه هیچ وقت بی یاد تو نیستم فقط نمی دونم چطور باید جواب این همه احساسات و عشق تو را بدم... عزیز مامان رویای من خوشبختی توست تو که فرشته پاک خدایی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی